|
پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی
(عج)
www.emammahdy.com
پنجشنبه 9 مرداد 1404
باطن ماه محرم، چیزی غیر از عزاداری است
هو الحق سخنرانی آیت الله قرهی(حفظه الله تبارک تعالی) شب دوم محرم الحرام 1447
باطن ماه محرم، چیزی غیر از عزاداری است!ماه محرم الحرام که به ظاهر ماه حزن و اندوه است، شروع شد. درست است که این ماه، ماه از دست دادن امام هماممان، سید شباب اهل الجنه، ابی عبدالله الحسین(صلوات الله و سلامه علیه) است. اما خصوصیاتی دارد که فقط ظاهرش عزاداری است و باطنش چیز دیگری است. اتّفاقاً اگر همین ظاهر نبود، آن باطن هم درست نمی شد. یکی از جاهایی که تبیین می شود «الظاهر یدلّ علی الباطن»، ظاهر بر باطن دلالت می کند، همین ماه محرم است. صورت ظاهر این عزاداری ها، حزن و اندوه است که واقعا هم همین است و ما به خاطر از دست دادن امامی با آن عظمت ناراحتیم امّا باطن آن چیز دیگری است که به انسان ها یاد می دهد نهایت نهضت ابی عبدالله الحسین(صلوات الله و سلامه علیه)، پیروزی است و خون بر شمشیر همیشه پیروز است. شعارهایی از جمله هیهات منّا الذّله که وجود مقدس ابی عبدالله(صلوات الله و سلامه علیه) بیان کردند، در طی ازمنه، از زمان شهادت حضرت در قرون ماضی تا به حال ادامه پیدا کرده است. زینبکبری(علیها الصّلاه و السلام)، آن عالمه بلا معلمه فرمودند: «ما رأیت الّا جمیلا» هیچ ندیدم الّا زیبایی. این زیبایی که ایشان بیان می فرمایند، همین است که این تفکر و نگرشی که حضرات معصومین، بالاخص ابی عبدالله(صلوات الله و سلامه علیه) مدّنظرشان بود، در طی زمان ادامه پیدا کرده و آن هم در حقیقت زیر بار ذلت نرفتن است. یک دلیلی که صدام ملعون اجازه نمی داد جلسات روضه حتی در حرم های حضرات معصومین برپا شود، همین بود. او از روضه می ترسید. به ظاهر در روضه مصیبت می خوانند، سینه می زنند و بعد هم متفرّق می شوند. اما او فهمیده بود پشت این قضیه چیز دیگری است و ظاهرش سینه زنی است اما در حقیقت شور و هیجانی ایجاد می کند و در ذهن نسل اندر نسل تشیع (یعنی همان اسلام واقعی و اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلّم)) این سؤال ایجاد می شود که اباعبدالله(صلوات الله و سلامه علیه) برای چه به شهادت رسیدند؟! لذا روضه ها ظاهرش عزاداری است، امّا باطنی فراتر از آن دارد . علت مخالفت امثال جولانی با مجالس روضه أبی عبدالله(صلوات الله و سلامه علیه) چیست؟ برای همین است که در این روزها می بینید جولانی هم مانع برگزاری روضه ها شده است. من چند مرتبه عرض کردم که او یهودی است و در آینده خواهید دید که این را افشا میکنند. لذا با دستور این شخص یهودی که مع الأسف به اسم اسلام در سوریه بر مسلمین مسلط شده، تمام حسینیه ها و خیمه هایی که شیعیان در زینبیه و اطراف زده بودند، قلع و قمع کردند و اجازه ندادند روضه برگزار کنند. از چه می ترسند؟! آن ها می خواهند روضه بخوانند و حتی شعار سیاسی هم علیه جولانی و حاکمیتش نمی دهند اما آن ها از همان «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله» می ترسند، از همان شعار هیهات من الذله که ابی عبدالله فرمودند، می ترسند. از همان جهاد - که از فرمایش حضرت برایتان می خوانم و ترجمه می کنم - می ترسند و الّا یک عزاداری صرف مانند اینکه یک کسی از دنیا می رود و برایش ختم می گیرند که ترس ندارد. حتّی اهل تسنن (غیر از وهابیت ملعون که می گوید: «مَن ماتَ مات») هم برای امواتشات عزاداری میکنند، کسی به عزاداری ایراد و اشکال نمی گیرد و همه جا اجازه می دهند که برای پدر، مادر و کسی که از دنیا رفته، عزاداری کنند اما چرا تا اسم روضه ابی عبدالله(صلوات الله و سلامه علیه) می آید، تمام طاغوت های عال وحشت می کنند، از چه می ترسند؟ با کسی کاری ندارند، عزاداری می کنند، روضه ای می گیرند، کمی بر سر و صورت میزنند و یک چای می خورند و می روند. امّا آنها اتفاقاً از همین چای روضه ابی عبدالله(صلوات الله و سلامه علیه) هم که اثر دارد، می ترسند. اثرش چیست؟ اثرش همین هیهات من الذله و نرفتن زیر بار ذلت است. اثرش همان آرمان هایی که ابی عبدالله(صلوات الله و سلامه علیه) در آن خطبه خود بیان فرمودند (مطالبی که در محرم سال گذشته بیان کردیم و در کانال موجود است). چون به هر حال سؤال ایجاد می شود که چه کسی ابی عبدالله(صلوات الله و سلامه علیه) را شهید کرد؟ چه جریان فکری باعث به شهادت رساندن ایشان شد؟ نمی شود دو طرف حق باشند و آن ها از این که بگویند آن طرف باطل بوده، وحشت می کنند. لذا تمام آن قضایا تا برسد به سقیفه، همه زیر سوال می رود و آن ها از همین می ترسند. از جریان اسلام ناب محمدی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) وحشت دارند. لذا مانع برگزاری جلسات روضه أبی عبدالله(صلوات الله و سلامه علیه) می شوند، چون تاریخ نشان داده که در آن بابی به وجود می آید که عامل برای جهاد می شود و الّا اگر عامل جهاد نمی شد، اصلاً نگران این روضه خوانی ها نبودند و شاید خودشان هم روضه خوانی برپا می کردند. اما می دانند روضه خوانی ابی عبدالله(صلوات الله و سلامه علیه) عامل بیداری می شود. همان چیزی که امام راحل عظیم الشّأن فرمودند: این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. در همین جریان های اخیر در کشور خودمان و یا در غزه و جاهای دیگر شاهد بودیم که هر کسی می خواهد بیان کند که ما زیر بار صهاینه نمی رویم، شعار ابی عبدالله(صلوات الله و سلامه علیه) را می دهد و می گوید: «هیهات من الذله». لذا این نکته بسیار مهم است . جهاد و آرامش!!! حالا ببینیم فرمایش حضرت چیست؟ وقتی از حضرت راجع به جهاد سؤال می کنند، حضرت مطالب مهمی می فرمایند. قبل از این که فرمایش حضرت را بیان کنم، در باب اهمیت جهاد باید بگویم که مولی الموالی در خطبه ۲۷ نهج البلاغه در فرازی بیان می فرمایند: «ان الجهاد باب من ابواب الجنة» خیلی عجیب است، بهشت مرکز آرامش است، غیر از این است؟ انسان وقتی در بهشت می رود، یعنی در حصن حصین پروردگار عالم است و آرامش کامل و مطلق را به دست می آورد، اما جالب است حضرت می فرمایند: اگر انسان بهشت هم می خواهد که به آرامش برسد، در جهاد است. چون اگر در جهاد نباشیم که روایتش را خواهم خواند ذلت است و آن ذلت شما را گرفتار می کند و آرامش برایتان نمیآورد و خوار می شوید . ترک جهاد و ذلیل شدن در نفس به این روایت شریفه دقت کنید که پیغمبر اکرم، محمّد مصطفی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند: «فمَن تَرکَ الجِهادَ ألْبسَهُ اللّهُ ذُلاًّ فی نفسِهِ، و فَقْرا فی مَعیشَتِهِ، و مَحْقا فی دِینهِ. إنَّ اللّهَ تبارکَ و تعالى أعَزَّ اُمّتی بسَنابِکِ خَیْلِها و مَراکِزِ رِماحِها» هر کسی که جهاد را ترک کند، خداوند جامه خواری بر جان او قرار می دهد. شاید بعضی ها بگویند: بگذارید این چند روزی که در دنیا هستیم راحت زندگیکنیم، نمی شود که مدام با حزن و اندوه و غم و جنگ و ... باشیم. امّا باید گفت: شاید دو روزی به ظاهر آرامش باشد، اما طبق فرمایش پیامبر در نهایت بر جان خودت خواری می آوری. چرا؟ چون دشمن بر تو مسلط می شود و آقایی و بالا بودن خودش را بر تو اثبات کرده است. همین بس است ولو بگوید: من برایت سفره رنگی می اندازم که نمیاندازد اما به فرض محال همه چیز را هم تامین کند و سفره رنگی بیاندازد اما تو را در نفس خودت ذلیل و خوار کرده است، باید سر سفره او بنشینی، او بالاست و تو ذلیلی. او عزیز است و تو به یک تعبیر عوامی نان خور او میشوی. زندگی ات خوب است، جسمت هم به ظاهر چیزی نشده، امّا ذلیل شدی. شما همین فردا صبح بروید بهشت زهرا ببینید، کسانی هستند که در این چند روز که شرایط جنگی بود، اتفاقی برایشان نیفتاده اما امروز از دنیا رفتند یا امشب از دنیا می روند. مرگ تعیین شده است، «لا یستأخرون ساعة و لا یستقدمون». شاید کسی از انفجارهایی که در جنگ می شنود، بترسد و نگران زندگی اش باشد، به او می گویند: باشه زندگی ات تامین می شود، ولی چون جهادت را ترک کردی، در نفست ذلیل می شوی. در روایت «ذلا فی جسمه» گفته نشده، بلکه فرمودند: «ذلا فی نفسه»؛ یعنی در نفس خود ذلیل می شوی. اما برعکس شما جهاد میکنی، عزت داری. غزه را ببینید، جهاد کردند، با این که در محاصره اقتصادی هستند و اگر از جاهای دیگر هم برایشان ارزاق ببرند، این صهاینه ملعون نمی گذارند ارزاق به این ها برسد و بعضی هایشان از زور گرسنگی به شهادت می رسند، مثل شعب ابی طالب اما این ها «عزا فی نفسه» هستند و «ذلاً فی نفسه» نیستتد. ذلیل در نفسشان نیستند، خوار نشدند که بگویند: هر چه تو می گویی من می پذیرم. یهود میگوید: من قوم برترم و همه عالم برده ما هستند و ما آقاییم. الان هم به واسطه ما رزق می خورید. شما برای ما کار کنید، ما به شما یک چیزی می دهیم بخورید که جان داشته باشید برای ما کار کنید. امّا آن ها جهاد را ترک نکردند تا عزت داشته باشند. دقت کنید برای همین است که می فرمایند جهاد یکیاز درب های بهشت است، بهشت آرامش است اما این آرامش را شما در جهاد می توانید به دست بیاورید . ترک جهاد و فقر در معیشت حضرت می فرمایند: «فمَن تَرکَ الجِهادَ ألْبسَهُ اللّهُ ذُلاًّ فی نفسِهِ، و فَقْرا فی مَعیشَتِهِ، و مَحْقا فی دِینهِ» کسی که جهاد را ترک کند، حتی در معیشت هم به تنگنا می افتد و فقیر می شود. یعنی این طور نیست که کسی فکر کند که با ترک جهاد، اوضاع معیشتش خوب می شود، خیر باید هر چه آن ها بگویند، انجام دهی. هر چه آنها بدهند، بخوری و ... . مثلاً عراق، نفت عراق دست آمریکا و انگلیس است، اصلا خودشان اختیار ندارند، آنها میبرند و بعد میگویند پولش را می دهیم، چه می خواهید؟ جنس می خواهید بگویید برایتان وارد میکنم. به این ترتیب هرچه برای خودشان است، دوبله و سوبله قالب می کنند. ببینید برق آنجا دائم می رود و موتور برق های قوی دارند که آمریکایی است. اما خودشان تولید دارند؟ حتی یک موتور برق تولید داخلی به تعبیری made in iraq ندارند. اصلاً نباید داشته باشند، چون هر چه بخواهند، به آنها می دهند و آن ها را فقیر نگه می دارند. اگر هم بخواهند حرفی بزنند، دست بزنیم به گلویتان تمام است و بیچاره تان میکنیم . ترک جهاد و از بین رفتن دین پس این طور نیست که اگر کسی جهاد را ترک کرد، فکر کند حداقل ثروت دارد، چون حضرت به صراحت می فرمایند: «و فَقْرا فی مَعیشَتِهِ، و مَحْقا فی دِینهِ» چنین کسی که جهاد را ترک کند، در معیشتش هم فقیر است و دینش را هم از بین می برند؛ یعنی دیگر آرام آرام فرهنگشان عوض میشود. مثل کاری که با عراق دارند انجام می دهند، تولید مثل آنها زیاد بود امّا الان آن ها هم یاد گرفتند که بیشتر از یکی دوتا فرزند نداشته باشند و از فرزند زیاد وحشت دارند (مثل کاری که آن آقا با کشور ما کرد و ما هم متاسفانه یادمان رفت که رزاق خداست!) و فرهنگ غرب اینقدر بر روی آنها اثر گذاشته است. نخست وزیر عراق هم که ترسو است و به سمت آمریکا و یهود رفته است. حضرت می فرمایند: «و مَحْقا فی دِینهِ» یعنی از بین بردن حقیقتی است که در وجود اوست، در دینش هر چیزی که حقیقت است از او بگیرند و ظاهر دین را برایش بگذارند. پس کسی که جهاد را ترک می کند، نباید فکر کند که ثروتمند می شود و زندگی اش را دارد و رزق وروزی اش به راه است. مثلاً در کشور خودمان ببیند، تحلیل خودمان را نمی گوییم، بروید نظر تحلیلگران غربی را ببینید، ما از همان موقعی که در حصر اقتصادی قرار گرفتیم، بیشتر پیشرفت کردیم و کشورهایی که در حصر اقتصادی نبودند، همه مقر هستند به اینکه ایران بیشتر پیشرفت کرده است؛ چون ما رو پای خودمان ایستادیم. من یک موقعی این دعا را می کردم (سال های قبل 1390) و بعضی ها می خندیدند، می گفتم: خدایا محاصره اقتصادی را بر ما روز افزون بفرما. چون وقتی شما محاصره بشوی، روی پای خودت می ایستی و پیشرفت می کنی. خود آمریکایی ها اقرار کردند وقتی ایران محاصره شد، سراغ سلاح های پیشرفته رفت و إلّا غربی ها به آن ها می فروختند و دیگر خودشان تولید نمی کردند. الان کدام یکی از کشور های اسلامی - به جز پاکستان که دلایل خاصی داشت به خاطر هند و ... و جریان فکری خاصی بودند - تولید سلاح دارند؟ تولیدات دیگر هم ندارند، هرچه می روی، می بینی شیک و قشنگ و عالی است، اما تمامش وارداتی است. برای همین هم هست که جلوی آمریکا و اروپایی ها نمی توانند بایستند. کافیست یک روز تمام وارداتشان را قطع کنند و بگویند: نمی دهیم، دیگر فلج می شوند، هیچی ندارند، مردمشان شورش می کنند، فقیر و بدبخت می شوند «و فَقْرا فی مَعیشَتِهِ، و مَحْقا فی دِینهِ» دینشان هم از بین می برند، فقط ظاهر دین برایشان می ماند و هر چه فرهنگ آنهاست غالب می شود. اصلا قاعده همین است، آنها که زمان طاغوت را یادشان هست، می دانند که اصلا افتخار بود بالای هر چیزی به زبان انگلیسی بنویسند، اصلا فخر بود و عادت شده بود؛ یعنی فرهنگ آن قدر اثر گذاشته بود حالا برعکس اگر کسی قرآن می خواند امل بود و اگر پدر بزرگی در خانه قرآن می خواند، می گفتند: این هنوز دارد قرآن می خواند؟! فرهنگ اثر می گذارد «و فَقْرا فی مَعیشَتِهِ، و مَحْقا فی دِینهِ». لذا یکی از خصوصیات جهاد این است که نمی گذارند حقایق دین از دست انسان برود . اقتدار امروزه امت اسلام در توانایی موشکی و ... است حضرت در ادامه می فرمایند: « إنَّ اللّهَ تبارکَ و تعالى أعَزَّ اُمّتی بسَنابِکِ خَیْلِها و مَراکِزِ رِماحِها» خداوند تبارک و تعالى عزّت و اقتدار امت مرا در سُمهاى اسبانشان و نوک نیزه هایشان قرار داده است. می دانید وسایل نظامی آن زمان اسب بود و تیر و کمان و نیزه و شمشیر. امروزه چیست؟ موشک، تانک، هواپیما و ... . پس همان طور که در گذشته نوک نیزه ای که پرتاب می شده، سبب عزت بوده، امروز هم عزت ما در نوک موشک هایمان نهفته شده است و مراکز هم همان مکان هایی است که موشک ها پرتاب می شود. پس این ها باعث عزت است و باید به آن قوت داد. من متعجبم از همان آقا - که می گفتند خیلی هم باهوش است اما متاسفانه مشخص شد هوشی ندارد و هر چه به او می گفتند تکرار می کرد - که گفت: آقا ما باید موشک هایمان را ببنیدم، آلمان اینطور شده، ژاپن اینطور شده و ... . حالا فکر کنید الآن ما اگر موشک نداشتیم، چه می شد؟ امروز این سیلی محکمی که آمریکایی ها خوردند به خاطر همین موشک ها و مراکز رماح (جایگاه هایی که موشک ها پرتاب شد) بود. وزیر امور خارجه قطر گفت: آمریکا اول پیشنهاد داد و با التماس خواست که برای آتش بس اقدام شود، چرا؟ چون خدا به واسطه همین موشک ها و پایگاه های موشکی به ما عزت داد. حالا می بینید الان همه تحلیلگرها مثل BBC و امثالهم معتقدند که ایران پیروز شده است. لذا همین مرکز پرتاب موشک ها باعث عزت ما شده است و همه شان می گویند: ایران پیروز شده و یک سیلی محکم زده است . به هوش باشید، جنگ تمام نشده! نکته ای را در این جلسه بیان کنم و آن این که بدانید اولا جنگ تمام نشده، مثل این است که در رینگ بودیم و اولین ران آن به اتمام رسیده است. در این رانی که بود متاسفانه دشمن ناگهانی زد و بد هم زد، بازوان قطع شد، امّا مغز بازوان جدیدی را ساخت و آن مغز و فرماندهی توانست بلافاصله بازوانش را ترمیم کند و شروع کرد به محکم زدن، در حالی که دیگران هم داشتند طرف مقابل را حمایت و تشویق میکردند و به آن می رسیدند. امّا چون دیدند دارد روی زمین می افتد، ناگهان پدرش آمد و یک مشت غافلگیرانه زد ولی باز هم دید که او در ران اول حتّی یک تنه پدر را هم شروع کرد زدن و او هم مبهوت و بیهوش شد و افتاد، دستش را بالا آورد و او را بیرون بردند تا به ران دوم برسد. پس جنگ تمام نشده و تمام هم نمی شود. این گونه نیست که تصور کنید آتش بس یعنی تمام شده است. البته ما مطالبی را عرض کردیم، از جمله گفتیم حالا که زدیم باید بزنیم، بزنیم و بزنیم و الا اگر عقب بنشینیم... . اما حالا چه؟ حالا که ما آمدیم و فعلا در حال استراحت هستیم تا یک مقداری تقویت بشویم، باید موارد زیر را مدنظر قرار دهیم: 1. باید موارد ضعف دشمن را بدانیم و ضعف های خودمان را هم از بین ببریم که اگر نبردیم، می بازیم. یکی از ضعف ها همین بود که فهمیدند مذاکره یعنی وقت تلف کردن، پس دیگر نباید سر این مسائل وقتمان را تلف کنیم. 2. اینکه ما باید حتما از NPT خروج پیدا کنیم، چون جز ضرر برای ما چیزی نداشت. 3. مطلب دیگری هم به عنوان نظر خودم بیان می کنم البته باید بدانیم که همیشه ولی فقیه حرف آخر را خواهد زد. منتها قبل از فرمایش امام المسلین(مدظله العالی) هیچ اشکالی ندارد که هر کسی نظری بدهد امّا مهم این است که وقتی امام جامعه و امت، نظر آخر را داد، بعد از او دیگر کسی اظهار نظر نکند. پس تا قبل از بیان نظر ایشان اشکالی ندارد هر کس نظرش را بگوید، امام جامعه اتفاقا می خواهد اظهار نظرها بیان شود که گاهی جمع بندی اظهار نظرها به یک نتیجه ای برسد «و امرهم شورا بینهم، فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ». نفرمودند فَإِذا عَزَمْتَم، عَزَمْتَ است، یعنی هر چیزی که امام جامعه تشخیص داد، باید انجام شود و دیگران دیگر نباید حرف بزنند. لذا نظر حقیر به عنوان مجتهد این است می شود ما سلاح اتمی داشته باشیم ولی استفاده نکنیم. نباید فکر کنیم که تولید سلاح اتمی یعنی حتما باید از آن استفاده کرد، همین تولید خودش می تواند به عنوان بازدارنده باشد. کما اینکه دیدید بین هند و پاکستان که جنگ صورت گرفت چرا زود تمام شد؟ چون هر دو سلاح اتمی داشتند و هر دو از هم می ترسند که نکند یک روز سلاح اتمی استفاده کنند. اما من اینجا هشدار می دهم، باید از استفاده یهود از بمب اتم ترسید و وحشت داشت، چون یهود ملعون برایش ابایی نیست و اصلا می گوید همه عالم برده من هستند و اگر کسی هم بخواهد طغیان کند، به هر وسیله ای شده باید او را بکشیم، ولو با بمب اتم. حالا من هم به عنوان مجتهد عرض می کنم منعی ندارد سلاح اتم بسازید اما استفاده نکنید. البته همان طور که عرض کردم در نهایت هرچه ولی فقیه بگوید، چون حرف آخر را ایشان باید بزند و بعد ایشان حرف دیگری نداریم، یک امام است و مابقی امت هستند. 4. مسئله دیگر این است که الحمدلله والمنه همه افراد حتی جهادگران ما، مسئولین نظام و ... فهمیدند مماشات با این ها کارساز نیست. این جنگ خصوصیاتی داشت که در همان ران اول متوجه شدیم ما جواسیس خیلی زیاد داریم و به جاسوس هم نباید مهلت داد. عرضم به رئیس قوه محترم قضائیه که الحمدلله به خوبی عمل کردند، همین است دلیل هم دارد که باید جاسوس ها را وسط میدان بیاورند و در خیابان ها و میادین شهر اعدام کنند. چون به این ها تفهیم کردند شما را نمی کشند، شما را میگیرند ولی ما کاری می کنیم آزاد بشوید. اتفاقا در جامعه هم این جا افتاده است و من خطابم به مسئولین قوه قضائیه این است که بخصوص آن هایی که به ظاهر خودی و ایرانی هستند را جلو چشم مردم اعدام کنید که بدانند قول رهایی دادن، دروغ است. 5. مسئله دیگر این است که این اتحاد و انسجامی که بحمد لله و المنه ایجاد شده، باید با درایت حفظ شود که اگر از بین رفت، تمام است. این اتحاد و انسجام هم زمانی بیشتر حفظ می شود که مردم به این باور برسند که مسئولین ما در باب جنگ محکم ایستادند اما بعضی ها می خواهند تلقیین کنند که اینطور نیست این ها عقب نشستند. ما نترسیدیم و عقب رفتنی معنا ندارد، الان موقعی است که بتوانیم ضعف های خودمان را برطرف کنیم. چون قرآن می فرماید: «و اعدّوا لهم مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة» همه موارد مورد نیاز باید فراهم باشد، پهباد، هواپیما، موشک کوتاه برد، بلند برد، ریز پرنده و ... . لذا طبق روایتی که از پیامبر اکرم بیان کردم، ترک جهاد، سبب سه خصوصیت عجیب است که ذلت در نفس، فقر در معیشت و از بین رفتن دین می باشد و خداوند اقتدار امت را در مرکز پرتاب های سلاح، موشک و ... قرار داده است. پس ما باید این عزتی را که در سایه جهاد به دست آمده حفظ کنیم که طبق روایات خود جهاد بابی از باب های بهشت است و برای اولیاء خاص خداوند گشوده شده است، «إنّ الجِهادَ بابٌ مِن أبْوابِ الجَنّةِ فَتَحَهُ اللّه لِخاصَّةِ أوْلیائهِ و هُو لِباسُ التَّقوى و دِرْعُ اللّه الحَصینَةُ و جُنَّتُهُ الوَثیقَةُ». همانا جهاد یکى از درهاى بهشت است که خداوند آن را براى اولیاى خاص خود گشوده است. جهاد جامه تقوى و زره استوار خداوند و سپر محکم اوست. پس اگر جهاد نکنید، خوارتان می کنند و برای همین ابی عبدالله فرمودند: هیهات من الذله. السلام علیک یاابا عبدالله، اصلا خود همین اشک ها و سلام ها سبب وحشت دشمنان می شود. یک زیارت عاشورا آن ها را نابود می کند .... اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
|
|
|