|
پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی
(عج)
www.emammahdy.com
سه شنبه 21 مرداد 1404
جلسه چهارم - دهه دوم محرم الحرام ۱۴۴۷
الدعاء طریق النجاة. دعا راه نجات است
هو الحق سخنرانی آیت الله قرهی(حفظه الله) جلسه چهارم - دهه دوم محرم الحرام 1447
بحث شجاعت و نقش دعا در پیروزی مطالب ما راجع به بحث شجاعت است و قرار بر این هست که به فضل و کرم الهی نکاتی را راجع به این شجاعت عرض کنیم. دیشب راجع به خطبه حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) در مقابل ابنزیادِ ملعون در کوفه که نکات بسیار مهمی دارد، صحبت کردیم. دعا و توسل، بستر اصلی رسیدن دانشمندانمان به فناوریهای هستهای منتها چون شب جمعه است، تمایل دارم این را عرض کنم: بدانید یکی از راههای پیروزی در حرب و جنگ، دعاست! یعنی انسان، ضمن اینکه باید تدبیر داشته باشد، باید به خدا هم پناه ببرد. در این صورت است که حتّی تحلیلهایشان هم تحلیلهای درستی است. اما آنهایی که تحلیلهایشان دنیوی است، به درد نمی خورد. بعضیها که خودتان هم میدانید، این گونه هستند، ضمیر مرجع خودش را پیدا میکند! بعضیها مثلاً دکترای سیاسی هم دارند، اما تحلیلهایشان نهایتاً عوامی است! چون براساس بعضی کتبی که معمولاً پایه و اساس آنها غربی است، تحلیل می کنند. وقتی پایه و بنا آنطور باشد، طبیعی است افکار هم بر اساس آن دادهها و تحلیل هم بر اساس آن دادههاست. من در جهاد تبیین راجع به این موضوع بیان کردم که وقتی تحلیل ها بر این اساس باشد، قوهی منطق فکری صحیح که تحلیل حقیقی کند، دیگر موجود نیست! لذا خراب هم میکنند. اما یکی از جاهایی که جدی برای آنهایی که توکل به خدا دارند و اهل تدبّر و عمل و تحقیق هستند، موفقیت می آورد، همین بستر دعا و توسل است. اصلاً دعاست که بستر تحقیق و عملشان میشود. دعا را کم نگیریم! مطلبی هست که چون زمانش گذشته، می شود بیان کرد: ما یک مواقعی حسب دستور آن مرد الهی، حضرت آیت الله خوشوقت(اعلی الله مقامه الشریف) محضر مبارک بعضی از این عزیزان که در مباحث هسته ای فعالیت می کردند، بودیم. عزیزانی مانند شهید احمدی روشن و دوستانشان که این هارا تار و مار کردند. حالا بگذریم، نمی شود خیلی مطالب را بیان کرد... هیچ کسی باور نمی کرد که ما بتوانیم کیک زرد تولید کنیم. همه میگفتند شما با توجه به این که شما محصور هستید، اصلا جزء محالات است. لذا جدا باورش برای همه سخت بود که در عرض ۶ ماه به این مطلب دست پیدا کنند. ژاپنی ها انگشت به دهان بودند و می گفتند محال است. می دانید دیگر، رئیس جمهور آن زمان آقای احمدی نژاد بود که ان شاءالله خدا ایشان را هدایت کند و به دامان ولایت برگردند. این حب های بی جا انسان را گرفتار می کند، ایشان را هم گرفتار کرد. لذا در زمان ایشان بود که از کیک زرد پرده برداری شد و... عرضم این است یکی از کار هایی که این ها داشتند، توسل و دعا بود، طوری که شاید باور نفرمایید چه عرض می کنم، اس و اساس و بستر و مبنای کارشان، دعا شده بود. یک جایی گیر می کردند، می گفتند باید زیارت عاشورا بخوانیم و اذکاری که به عزیزان تبیین می شد، می گفتند. نفوذ یهود در رمالی و دعانویسی و کم اعتقاد کردن مردم به دعا آقاجان، ما دعا را کم گرفتیم. اتفاقا یک نکته ای را به شما عرض کنم، این را پخش کنید: یکی از کارهایی که یهود ملعون کرد این بود که با ورود به برخی از مطالب مانند نوشتن ادعیه و ترویج رمال ها و... دعا را در نزد دیگران ضعیف کرد و خودشان به طلسم و سحر رو آوردند. کاری کردند که در زمان طاغوت و بعدش اگر می خواستند کسی را به اصطلاح خوار و کوچک جلوه بدهند، می گفتند: این آقا دعا نویس است. لذا این که دعا نویس بودن را به معنای انسان بی سواد و رمال معنا کردند، کار یهود بود. چرا؟ چرایی اش این جاست که پیامبر فرمودند: - الدُّعاءُ مُخُّ العِبادَةِ و لا یَهلِکُ مَعَ الدُّعاءِ أحَدٌ. دعا مغز عبادت است و با وجود دعا هیچ کس هلاک نمی شود - الدعاء طریق النجاة. دعا راه نجات است - اجلب کل عملک بالدعاء. جلب کن هر عملت را به دعا جلب کن. وقتی می گوییم دعا باید از لسان معصوم باشد، برای همین است. دعایی باید ملاک قرار گیرد که اعاظم از لسان معصوم یا بزرگانی مثل آیت الله العظمی بهجت، آیت الله العظمی بهاءالدینی، آیت الله مولوی قندهاری، آیت الله العظمی ادیب و... نقل کرده باشند. چون این ها متصل هستند و کلامشان معتبر است. توجه داشته باشید که بعضی دکان و بازار درست کردند. یک کد به شما بدهم: هر کسی که از طریق دعا می خواست از شما پول بگیرد.و دین را ممرّ درآمد خودش قرار دهد، بدانید آدم نیست. بعضی ها که به آنها رمال و دعا نویس می گفتند، کار هایی می کردند که مردم از دعا خسته شدند. اصلا خدا خودش بیان کرده: ادعونی استجب لکم. حسود اولین اعتراضش به خداست! زمانی شد که فرزندان حضرت یعقوب دیگر به غلط خودشان پی بردند، گرچه یهودا باز گفت: نه من فردا کاری می کنم که اصلاً دین به نام یهود باشد و اسم من بیشتر باشد. این حسادت آدم را بیچاره می کند. همین است که من در خطبه می خوانم: اعوذ بالله تعالی من جور الجائرین و کید الحاسدین که عرض کردیم حسود، خودش خبر ندارد اما اول اعتراضش به خداست که خدایا چرا این دارد، من ندارم؟ اصلاً نباید به این علم می دادی، مستحقش نیست. این نباید ثروت داشته باشد، مستحقش نیست. این آدم کج و کوله ببین چقدر ثروت دارد! عجب! یعنی اول اعتراضش به خداست که مثلا چرا این صدای خوب دارد؟ این را هم بدانید که غبطه با حسادت فرق دارد و حسد یک درد و مریضی است که به جان فرد می افتد، یکی از بدترین مریضی ها هم هست که آن هم از شیطان است. شیطان هم در واقع حسودی کرد. گفت: من که از آتش و نور هستم به این آدم تازهبهدورانرسیده که از خاک و سرد و بینور است، سجده کنم؟! خودش هم میدانست سجده مختص به خداست. می گفت: ۶۰۰۰ سال عبادت کردم، چه شد؟ حالا به کسی که سر از تخم درنیاورده، سجده کنم؟ «و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم». عزیزان! خیلی مواظب باشیم، به عبادتهای ظاهریمان ننازیم. شیطان هم به ظاهر ۶۰۰۰ سال عبادت کرد، اما گاهی حسادت گرفتارمان میکند. یکی از چیزهایی که مهم است، این است که دعا را از ما گرفتند و چون حسودان طوری بیان کردند که بخواهند بگویند دعا خوب نیست، چنان است و چنین است. امیرالمؤمنین (ع) در هنگام جنگ چه دعایی می کرد؟ امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب (علیه السلام)، هر موقع میخواست با دشمن روبرو شود، دعا میکرد. اول با دعا جلو میرفت. چه میخواند؟ «اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَفْضَتِ الْقُلُوبُ وَ مُدَّتِ الْأَعْنَاقُ وَ شَخَصَتِ الْأَبْصَارُ وَ نُقِلَتِ الْأَقْدَامُ وَ أُنْضِیَتِ الْأَبْدَانُ؛ اللَّهُمَّ قَدْ صَرَّحَ مَکْنُونُ الشَّنَآنِ وَ جَاشَتْ مَرَاجِلُ الْأَضْغَانِ؛ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ غَیْبَةَ نَبِیِّنَا وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ تَشَتُّتَ أَهْوَائِنَا؛ رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ». بار خدایا، دلها به تو نزدیک شده و گردنها به سوى تو کشیده شده و چشمها به درگاه تو خیره و پاها به آستان تو به راه افتاده و بدنها نزار گردیده. بار خدایا، کینه هاى پنهان آشکار گشته و دیک کینه ها به جوشش آمده. بار خدایا، به تو شکوه مى کنم، نبودن پیامبرمان را و فراوانى دشمنانمان را و پراکندگى خواستهایمان را. «اى پروردگار، ما میان ما و قوم ما بحق راهى بگشا که تو بهترین راهگشایان هستى. هر موقع جنگی میخواست شروع شود، حضرت این دعا را میخواند و به دیگران دستور میداد بخوانید. شما ببینید، صحیفه سجادیه صورت ظاهر دعاست. دعا یعنی درخواست. این که میگویم «یاد خدا»، این است: از خدا بخواهیم. یاد جبههها، موقع عملیات بخیر. شبهای عملیات، بچهها همدیگر را بغل میکردند. قبلش، دعا و قرآن میخواندند و با هم وصیتنامه مینوشتند. شب حمله، شب عجیبی بود؛ بهیادماندنی بود. چه شبهای خوشی! خدا گواه است! به این خانه خدا، به این مسجدی که به نام ثامنالحجج است، به این منبر قسم! گاهی انسان میفهمید و میدید که فلانی دیگر برنمیگردد. این رفته که شهید بشود و همان طور هم می شد. در آن شبهای با صفا، دلها به خدا نزدیک میشد. همه چیز برای خدا می شد، چشمها به درگاه خدا خیره میشود. پاها به سمت او می رفت. راهرفتنها به سمت او بود. بدنها نظاره میکردند که: خدایا، تو میبینی چه خبر است! کینههایی از طرف دشمن آشکار شده و دیگر خون ها به جوش آمده. خدایا! ما هم کینه داریم نسبت به آنها و ما هم اینگونه آشکار میکنیم. نباید با دشمن با مهربانی برخورد کنی! عدو، عدو است، دشمن، دشمن است و اسمش رویش است. میشود گفت دشمن دوست است؟ من نمیدانم بعضی از این مسئولین ما چقدر نفهمند! اندازهاش را نمیدانم؛ یعنی بیش ازحد نفهمند! مگر میشود دشمن دوست هم بشود؟ دیگر مانده بگویند اعلیحضرت همایونی جناب ترامپ!!! چقدر بعضیها احمقاند! پس دعا کنیم! دعا را فراموش نکنیم. شب جمعه هم شب دعاست. تا میتوانید دعا کنید.
|
|
|